جادو پنهان 💥🔥 پارت یک

جادو پنهان 💥🔥 پارت یک

  • خانه
  • عناوین
  • آرشیو
  • جستجو
  • دنبال‌کردن

عناوین پست‌ها

· ·
  • ساخت وبلاگ انجام شد · 13 شهریور 1402
اشتراک‌گذاری
درباره

سلام من نویسنده جدیدم و اومدم با رمان جادو پنهان🎆✨

 ♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡~☆~♡

سلام من مرینت هستم 19سالمه و داخل مدرسه جادوگر ها درسم می خونم امروز روز اولم که به مدرسه جادوگرها میرم، من پدر و مادرم 3 سال پیش از دست دادم🥲

من یه دوست به اسم تانیا دارم 

 

راوی"

مرینت داشت لباسش رو می پوشید تانیا هم کنارش، که یهو تانیا گفت: دختر من عاشق یه پسره شدم داخل کلاس خودمونه خیلی خوش تیپه ، بیا بریم الان داره برای مجله اش داخل پارک عکس می گیره اسمش الکس یه برادر داره به اسم آدرین •

مرینت"

دنبال تانیا راه افتادم رفتیم پارک، الکس و آدرین داشتن عکس می گرفتن، وقتی آدرین رو دیدم یه حسی••••••••

ببخشید که این پارت کم بود اما برای پارت بعد جبران می کنم🧸

شرط این پارت 5 لایک 5 کامنت هست👈🏻❤👉🏻

آخرین مطالب
  • ساخت وبلاگ انجام شد
    ساخت وبلاگ انجام شد
    دوشنبه، 13 شهریور 1402
پربازدیدترین مطالب
  • ساخت وبلاگ انجام شد
    ساخت وبلاگ انجام شد
    22 بازدید
آرشیو
  • شهریور 1402 1 پست
نویسندگان
  • 👻naughty boy👻 مدیر 1 پست
دنبال‌شوندگان
  • همه دنبال‌شوندگان

قدرت گرفته از بلاگیکس ©